آندیاآندیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

آندیا نفس بابا و مامان

واکسن شش ماهگی با دو هفته تاخیر

1391/2/12 20:29
نویسنده : بابا و مامان
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان بالاخره موفق شدیم امروز بعد دو هفته واکسن شش ماهگیتو بزنی ماچوقتی فهمیدم واکسن هست دلم ریخت خیلی ترسیدم اول قد و وزنت کردن که وزنت خوب بود 7/100 قدت خیلی خوب بود ماشالا گفت 68cm ودور سر عسل خانمم 5/42 بود .بعد هم نوبت واکسن بود رو تخت که درازت کردم انگار میدونستی دستمو سفت گرفته بودی فدات بشم دختر نازم ترسیده بودی واکسن و که زد جیغ کشیدی انگار ساختمون رو سرم خراب شد ولی هزار ماشالا گریت ادامه نداشت زود اومدم خونه استامینوفن بهت دادم 

ماچ الهی دورت بگردم نفسمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان آرینا موفرفری
12 اردیبهشت 91 16:25
مامانی خیلی مراقب آندیای نازم باش.می بوسمت گلم.
مامان یسنا
12 اردیبهشت 91 16:36
بالاخره واکسن رو زدی گلم!!! ماشالاه واسه قد و قواره ات عزیز دلم. مامانش اسفند یادت نره
مامان آتین
12 اردیبهشت 91 19:38
مبارک باشههههههه گلم دیگه راحت شدی تا 6 ماه دیگه
عمه گلی
12 اردیبهشت 91 22:04
عمه فدای گریه هات واسه واکسن.خوشگله امیدوارم زود خوب شی
عمه سمیرا
12 اردیبهشت 91 22:09
جوجه امروز که با هم رفتیم مهمونی ماشاالله ناز شده بودی حیف بخاطر واکسنت یه کم گریه کردی
مام پارسا
13 اردیبهشت 91 1:52
ماشالله به این دختر ناز .خدا رو شکر که واکسن 6 ماهگیتو زدی و راحت شدی خانومی شما هم با افتخار لینک شدید.از آشنایی با شما خوشحالم
مامانی درسا
13 اردیبهشت 91 2:16
آخی اوخ شدی عزیزم ..... انشاالله زود زود خوب شی ..... مامانش اول کمپرس آب سر د برای دو ساعت و بعد کمپرس آب گرم ..... زودی خوب میشه
مامان ترنم کوچولو
13 اردیبهشت 91 10:51
ماشالله.امیدوارم تب نکرده باشه و به خیر بگذره
مامان آنیسا
13 اردیبهشت 91 11:48
چه دخملی....به به به
مامان وندا
14 اردیبهشت 91 3:01
خدا کنه دخملی نازمون تب نکرده باشه مامانی برای این قند عسلمون اسفند دود کن
عسل و غزل
14 اردیبهشت 91 15:28
دوست مهربونم خدا رو شکر که گریه هاش ادامه دار نبوده بس که دخملا خانوم و منطقی هستن میدونن راه رفتنی رو باید رفت.ایشالا که حالش بهتر شده باشه
مامان رومینا
14 اردیبهشت 91 16:14
آخی عزیزم.دردش اومده قربونش برم.من از واکسن زدن بدم میاد گریه ناناز خانما در میاد اصلا طاقت ندارم
شیرین
15 اردیبهشت 91 2:11
سلام شما هم با افتخار لینک شدید
مامان آناهل
15 اردیبهشت 91 14:09
عزیییییییییییییییییییزم . ماشاله به این فرشته نازنین . مامانی خیلی قشنگ مینویسی . همیشه شاد و سر بلند باشید . منم شما آندیا جون رو لینک میکنم .
مامانی درسا
17 اردیبهشت 91 2:06
آندیا بهتر شدی خاله ؟ مامانش واسش نوشتی خبرم کن ...
مریم مامان ستایش
17 اردیبهشت 91 12:06
روز معلم مبارک! خداروشکر که دخمل صبوری هستی نفس خانوم
مامان یسنا
17 اردیبهشت 91 13:20
خاله جون آپم پیشمون بیا
نگین مامان رادین
18 اردیبهشت 91 1:31
ای قربون قد بالای رعنات بشم من فدات دل کوچکولوت که ترسیده بودی ولی عضش دیگه قوی شدی
عمه سمیرا
19 اردیبهشت 91 23:26
سلام آندیاجون فدات شم چند روزه ندیدمت.بابایی گفت خوردی زمین لبت زخم شده.زود خوب میشی