آندیاآندیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

آندیا نفس بابا و مامان

مریضی فرشته کوچولو

سلام نازگلم .سلام به دردونه مامان و بابا خوبی عزیزم دعا میکنم  که همیشه خوب وسر حال باشی فدات بشه مامانی چند روز پیش دو شب پشت سر هم تب داشتی قطره استامینوفن بهت میدادم تبت مییومد پایین چند بارهم دستمال خیس میکردم میزاشتم رو پیشونیت و دست و پاهای کوچولوت خلاصه منو بابای تقریبا تا نزدیکای صبح بیدار بودیم .صبح با صدای ااا کردن ناز گل بیدار شدم دیدم داری با پتوت بازی میکنی بغلت کردم سیر بوسیدمت دیدم تمام بدنت خال خال قرمز شده ترسیدم به بابا نشونش دادم گفت ببریمش دکتر الهی قربون خندهات قربون دهن بی دندونت برم این چند روزه خندهات کجا رفتن . ساعت نه ونیم ده که شد بردمت پیش مامان جون تا دیدت کلی قربون صدقت رفت گفت باید سرخچه باشه من که خیلی...
6 ارديبهشت 1391

عکسهای عید 1391 آندیا جان

    عکس با دختر عمه بابا ستایش بغل بابا چه حالی میده بخور بخوره بخور آندیا جان گلم تو این عکس 6 ماهته که ظرف میوه رو سریع کشیدی طرف خودت و مستقیم رفتی سراغ سیب این پیرهنی که تنته بابا وقتی هنوز دنیا نیموده بودی برات گرفته مامانو جونت عاشق این عکسه ...
2 ارديبهشت 1391

اولین سفر آندیا

جون مامان و بابا آندیا ، بیستم اسفند ماه اولین سفر طولانیت بود که بردیمت اهواز خونه خاله جانت نانا، شب حرکت کریم جاده و نور ماشینا برات جالب بود تا اهواز کم خوابیدی همش چشمت مایشنارو دنبال میکرد چهرت جالب و دیدنی بود فدات (دارم از کافی نت وبلاگتو آپدیت میکنم ) ...
29 فروردين 1391

7 ماهگیت مبارک

هفت ماهگیت مبارک عروسک قشنگم امروز شما وارد 7 ماهگی شدید قربونت برم الان شما 7 ماه از عمر قشنگت میگذره الهی فدات شم تو نازنین به همین راحتی 6 از زندگیت رو پشت  سر گذاشتی .امروز صبح بردمت خانه بهداشت تا واکسن 6 ماهگیت رو بزنی ولی واکسن نداشتن گفتن الان سرشماری میکنیم سه شنبه آینده بیارش تا براش بزنیم تو دلم گفتم اخیش نفس آرومی کشیدم و خوشحال شدم ا ز واکسن نزدنت زود برگشتم خونه با هزار شوق و علاقه شروع کردم فرنی درست کردن البته مادر جونت هم امد  خونمون با کمک اون فرنی رو درست کردم چه کیفی میکردی وقتی میخوردی انگار قبلا غذا خورده بودب از یه قاشق بیشتر میخواستی ولی حیف که نمیتونست...
29 فروردين 1391

بدون عنوان

نفس جان فردا 6ماهت تموم میشه از یه طرف خوشحالم از طرف دیگه برا واکسن فردات میترسم چند روزه همش به این فکر میکنم که نکنه واکسنت درد داشته باشه یا نکنه تب کنی و هزار فکر دیگه . الهههههههههی فدات بشم دختر ناناسم تماااااااااااام دنیای من و بابای ناز گلم الان ساعت 1 نصف شبه ولی شما هنوز نخوابیدی تازه داری با اسباب بازییات بازی میکنی من که گیج خواب شدم بابا جونت هم خسته بود نیم ساعتی هست خوابیده .عروسک مامان امروز هم نمیدونم چت بود درست و حسابی نخوابیدی قربون بازی گوشیهات برم که داری شیطون میشی.دوشت دارم خانمم.
28 فروردين 1391

عکسهای جدیدآندیا

دخترمون دوستدار برچسب انرژیه دنبال چی میگردی عزیزیم ژست عکست باحاله عروسک تو خواب هم میخندی چقد تو ملوسی دختر بغل بابا جون چه حالی میده جانم خوش خنده دخترم موقع عکس گرفتن ازت همش با تعجب دوربین رو نگاه میکنی ...
26 فروردين 1391

دعا

خدایا بابت عطای نعمت زیبای مادر شدن شکرت. خدایا بابت نی نی سالم شکرت. خدایا بابت گذشت 6 ماه از عمر آندیامون شکرت. خدایا بابت زندگی شیرین سه نفره ما شکرت. خدایا بابت همه نعمتهایی که به ما دادی شکرت . خدا بابت همسر مهربانم شکرت. ای نازنین یگانه ! بی نهایت سپاس خدای من. ...
25 فروردين 1391

ممطب دکتر و خرید النگو

امروز برا اینکه یه خورده سرما خورده بودی و دکترت تو ویزیت قبلی گفته بوده که یکم وزنش کمه دوباره یه ماه دیگه بیارینش بردیمت مطب دکتر تولایی . تو مطب دکتر همه بچه ها ساکت بودن و تو گل مامان و بابا به همه میخندیدی وسرصدا میکردی همه ازت خوششون امد دکتر هم گفت که وزنت ماشالله بهتر شده و در ضمن قبل از بردنت به مطب سر راه برات یه دونه النگو خریدیم . ...
22 فروردين 1391